- راه گیر
- کسی که سر راه مردم را می گیرد، راه گیرنده، راهزن
معنی راه گیر - جستجوی لغت در جدول جو
- راه گیر
- راه رو، مسافر، راهزن، قاطع طریق
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
غافلگیر، اسبی که گاه گاه رم بکند، درد یا عارضه ای که ناگهان بروز کند، گاه گیر، گه گیر، گه گیری
اسبی که گاه گاه رم می کند، غافل گیر
راهرو مسافر، راهزن قاطع طریق
آن کس که بی مقدمه و آگاهی کسی را مورد آزار و عتاب قرار دهد
منتقد، ایرادگیر
کلی، اپیدمیک
گرانمایه
یا پای گیر کسی شدن، ضرر یا جنحه و یا جنایتی بدو تعلق گرفتن
حیوانی که بار را حمل کند باربر، ارابه کشتی و اتومبیل باری، هودج کجاوه عماری، ماده هر حیوان
کسی که به زور از دیگران پول بستاند
چیزی که کسی از سفر برای خویشان و دوستان آورد سوغات هدیه نورهان
گشاینده راه
تند رو راهور (اسب استر و مانند آن)
جان ستان
کسیکه خمیر را برای نان پختن یا برای رشته کردن گلوله کند
انگشتانه ای از پوست که تیر اندازان انگشت ابهام در آن کنند زهگیر
بهره گیر
گیرنده خانه، جایگیر متمکن، بازی چهارم از هفت بازی نرد
عیبجو و نکته گیر
چیزی که تاسه آرد آنچه سبب اضطراب وبیم وگرفتگی گلوشود، اندوه آور ملال آور
آنکه لکۀ چیزی را پاک کند
خوش راه، تندرو، اسب یا استر راهوار
پابند، کنایه از مقید، چیزی که پا به آن گیر کند، کنایه از آنچه انسان به آن گرفتار و پای بند شود
فال بین، آنکه به وسیلۀ رمل و کتاب، طالع مردم را می بیند و بخت و اقبال و سرنوشت کسی را پیشگویی می کند، آنکه از طریق نخود، ورق، خطوط کف دست، فنجان قهوه و چیزهای دیگر حوادث را پیش گویی می کند، طالع بین، فال گو
باریک بین، مراقب امور جزئی، دقیق، عیب جو، ایرادگیر
موشکاف، خرده بین، خرده کار، خرده شناس، خردانگارش، خرده دان، نازک بین، نازک اندیش، نکته سنج، ژرف یاب، ژرف بین، مدقّق، غوررس
موشکاف، خرده بین، خرده کار، خرده شناس، خردانگارش، خرده دان، نازک بین، نازک اندیش، نکته سنج، ژرف یاب، ژرف بین، مدقّق، غوررس
آنکه یا آنچه راه را باز می کند، کنایه از مشکل گشا
آنکه یا آنچه سبب مرگ می شود، گیرندۀ روان، جان ستان
کسی که برات را برای او می فرستند که پول آن را بدهد
تاسه گیرنده، آنچه سبب اضطراب و اندوه و گرفتگی گلو شود
مرضی که در یک زمان بسیاری از مردم یک شهر را مبتلا سازد
کسی که برای تفریح ماهی صید می کند یا پیشه اش ماهیگیری است
مروینش کت پیشگوی اختری کندا